زمزمه های یک شب سی ساله
مرا ببخش که عشق تو مرا به کوچه ها زده
مرا ببخش که این علاقه سر به نا کجا زده
مرا ببخش اگر که ماه هر شب سیاهمی
اگر که هر شبم سیاه به عشق ماه مرا ببخش
به فرصت خیال تو دل از هر آنچه میکشم
هر آنچه میکشم از عشق تو به جان ما زده
که بی اجازه مرهم تو روی زخم دل زدم
اگر به اسم کوچکت صدا زدم مرا ببخش
ببخش اگر بهانه تمام نا تماممی
به محض بوی تو دلم به کوچه شما زده
اگر اقامت تو در ضمیر سینه دائم است
اگر که بی اراده می سرایمت مرا ببخش
تو بگذر از جسارت مرکب نیاز من
شبانه ها که در تن ترانه دست و پا زده
در این دقیقه های آخرین غزل که زنده ام
اگر فقط برای توست که میروم مرا ببخش
نوشته شده در سه شنبه 91/4/20ساعت
3:58 عصر توسط محمد علی آراسته نظرات ( )
قالب : پیچک |